[اسم]

taxi stand

/ˈtæksi stænd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ایستگاه تاکسی

معادل ها در دیکشنری فارسی: ایستگاه تاکسی
مترادف و متضاد taxi station
  • 1.She went directly to the taxi stand.
    1. او مستقیما به ایستگاه تاکسی رفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان