[فعل]

to tear off

/tɛr ɔf/
فعل گذرا
[گذشته: tore off] [گذشته: tore off] [گذشته کامل: torn off]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پاره کردن کندن

  • 1.She tore his picture off the wall.
    1. او عکس‌هایش را از دیوار کَند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان