Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پاره کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to tear off
/tɛr ɔf/
فعل گذرا
[گذشته: tore off]
[گذشته: tore off]
[گذشته کامل: torn off]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پاره کردن
کندن
1.She tore his picture off the wall.
1. او عکسهایش را از دیوار کَند.
تصاویر
کلمات نزدیک
tear gland
tear gas
tear duct
tear down
tear apart
tear out
tear up
tear-jerker
tearaway
tearful
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان