Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . برخلاف خواب مو شانه زدن
2 . دست انداختن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to tease
/tiːz/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: teased]
[گذشته: teased]
[گذشته کامل: teased]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
برخلاف خواب مو شانه زدن
2
دست انداختن
اذیت کردن، مسخره کردن، به سخره گرفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دست انداختن
سر به سر گذاشتن
1.I used to hate being teased about my red hair when I was at school.
1. من قبلاً متنفر بودم از اینکه بهخاطر موی قرمزم در مدرسه مسخره میشدم.
2.I was only teasing, I didn't mean to upset you.
2. من فقط داشتم دست میانداختمت، منظور نداشتم که ناراحتت کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
tearjerker
tearfully
tearful
tearaway
tear-jerker
teaser
teaspoon
teat
teatime
tech
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان