[جمله]

that's it.

/ðæts ɪt/

1 تمام شد و رفت. تمام شد.

informal
  • 1.That's it, then. There’s nothing more we can do.
    1. پس تمام شد و رفت. کار دیگری از دست ما برنمی‌آید.
  • 2.Well, that's it, we're done - we can go home now.
    2. خب، تمام شد، کارمان تمام شد؛ حالا می‌توانیم به خانه برویم.

2 درست است. خودش است، همین است.

informal
  • 1.Slowly ... slowly. Yeah, that's it.
    1. یواش...یواش. آره، درست است.
  • 2.You switch the computer on at the back. That's it.
    2. از پشت کامپیوتر را روشن می‌کنی. خودش است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان