Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تمام شد و رفت.
2 . درست است.
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
that's it.
/ðæts ɪt/
1
تمام شد و رفت.
تمام شد.
informal
1.That's it, then. There’s nothing more we can do.
1. پس تمام شد و رفت. کار دیگری از دست ما برنمیآید.
2.Well, that's it, we're done - we can go home now.
2. خب، تمام شد، کارمان تمام شد؛ حالا میتوانیم به خانه برویم.
2
درست است.
خودش است، همین است.
informal
1.Slowly ... slowly. Yeah, that's it.
1. یواش...یواش. آره، درست است.
2.You switch the computer on at the back. That's it.
2. از پشت کامپیوتر را روشن میکنی. خودش است.
تصاویر
کلمات نزدیک
that’s great!
that’s great news!
that’s fine.
that’ll be all fun!
thatched
that’s my favorite.
that’s really nice!
that’s too bad!
thaumaturgy
thaw
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان