[اسم]

threshold

/ˈθreʃhoʊld/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آستانه (درب) درگاه

معادل ها در دیکشنری فارسی: آستان آستانه درگاه
  • 1.She stood hesitating on the threshold.
    1. او معطل در آستانه درب ایستاد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان