[اسم]

thrill

/θrɪl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هیجان شور و شعف

  • 1.It was a big thrill meeting the stars of the show.
    1. دیدن ستاره‌های برنامه هیجان زیادی داشت.
  • 2.the thrill of winning a competition
    2. هیجان برنده شدن در مسابقه
[فعل]

to thrill

/θrɪl/
فعل گذرا
[گذشته: thrilled] [گذشته: thrilled] [گذشته کامل: thrilled]

2 به هیجان آوردن به شور آوردن

  • 1.This band has thrilled audiences all over the world.
    1. این گروه مخاطبانش از سراسر دنیا را به هیجان آورده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان