Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شست
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
thumb
/θʌm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شست
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انگشت شست
شست
1.She still sucks her thumb when she's worried.
1. او هنوز هم وقتی نگران میشود، شستش را میمکد.
تصاویر
کلمات نزدیک
thuggery
thug
thud
thruway
thrust
thumb a ride
thumb one's nose
thumb piano
thumb through something
thumbnail
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان