2.She was tickled pink that you made the effort to go and visit her when you were in town.
2.
او ذوق مرگ شد وقتی تو زحمت کشیدی و وقتی در شهر بودی به دیدن او رفتی.
توضیح درباره اصطلاح tickled pink
معنای تحت اللفظی این اصطلاح "صورتی شده از قلقلک" است و منظور این است که وقتی کسی از فرط قلقلک می خندد و خوش است صورتی می شود. این عبارت اصطلاحا معنای "ذوق مرگ شدن" می دهد.