[عبارت]

tickled pink

/ˈtɪkəld pɪŋk/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ذوق مرگ شدن کیف کردن

informal
مترادف و متضاد tickled to death
  • 1.I was tickled pink to have you visit us.
    1. من خیلی کیف کردم که تو به دیدن ما آمدی.
  • 2.She was tickled pink that you made the effort to go and visit her when you were in town.
    2. او ذوق مرگ شد وقتی تو زحمت کشیدی و وقتی در شهر بودی به دیدن او رفتی.
توضیح درباره اصطلاح tickled pink
معنای تحت اللفظی این اصطلاح "صورتی شده از قلقلک" است و منظور این است که وقتی کسی از فرط قلقلک می خندد و خوش است صورتی می شود. این عبارت اصطلاحا معنای "ذوق مرگ شدن" می دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان