Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . وقتگیر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
time-consuming
/ˈtaɪm kənsuːmɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more time-consuming]
[حالت عالی: most time-consuming]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
وقتگیر
زمانبر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زمانبر
وقتگیر
1.The legal process was time-consuming and expensive.
1. پروسه قانونی زمانبر و پرهزینه بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
time zone
time trial
time switch
time signature
time signal
time-consuming task
time-out
time-sharing
time-switch
timekeeper
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان