Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اطلاعرسانی (بهصورت ناشناس)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
tip-off
/ˈtɪp ɑːf/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اطلاعرسانی (بهصورت ناشناس)
خبر/تماس محرمانه (معمولاً به پلیس)
informal
مترادف و متضاد
tip
1.He was arrested after a tip-off to police.
1. او بعد از تماسی محرمانه با پلیس دستگیر شد.
2.The man was arrested after an anonymous tip-off.
2. آن مرد بعد از یک اطلاعرسانی ناشناس دستگیر شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
tip-in
tip up
tip the balance
tip over
tip off
tipp-ex
tipper
tipping
tipple
tipster
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان