[اسم]

toll

/toʊl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 عوارض

معادل ها در دیکشنری فارسی: باج حق عبور
  • 1.The highway toll is 4$.
    1. عوارض بزرگراه 4 دلار است.

2 تعداد آمار

مترادف و متضاد count number
  • 1.The death toll has now reached 5000.
    1. آمار مرگ اکنون به 5000 نفر رسیده است.

3 هزینه تماس راه دور

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان