Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فرود آمدن
2 . گل زدن (راگبی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to touch down
/tʌʧ daʊn/
فعل ناگذر
[گذشته: touched down]
[گذشته: touched down]
[گذشته کامل: touched down]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
فرود آمدن
روی زمین نشستن
1.When we touched down at Heathrow we were all relieved just to get home.
1. وقتی در "هترو" فرود آمدیم، همگی فقط از اینکه به خانه رسیدیم خیالمان راحت شد.
2
گل زدن (راگبی)
امتیاز کسب کردن
توضیحاتی درباره touch down
فعل touch down در بازی راگبی به معنای گل زدن از طریق عبور کردن از خط گل تیم حریف به همراه توپ و قرار دادن آن در منطقه گل است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
touch and go
touch
toucan
toter
tote up
touch on
touch up
touching
touchscreen
tough
کلمات نزدیک
touch a raw nerve
touch
toucan
totter
tote
touch football
touch judge
touch on
touch on several issues
touch screen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان