Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ساختمان شهرداری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
town hall
/ˌtaʊn ˈhɔːl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ساختمان شهرداری
تالار شهرداری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ساختمان شهرداری
1.He said people had the right to know how much restructuring at the town hall cost.
1. او گفت مردم حق دارند بدانند بازسازی ساختمان شهرداری چقدر هزینه داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
town
tower of london
tower block
tower
towel ring
township
toxic
toxicant
toxicodendron vernix
toy
کلمات نزدیک
town crier
town centre
town center
town
towing
town house
townscape
township
townspeople
toxemia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان