Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دو و میدانی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
track and field
/ˌtræk ən ˈfiːld/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دو و میدانی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دو و میدانی
مترادف و متضاد
athletics
track
1.My daughter wants to compete in track and field.
1. دخترم میخواهد در مسابقه دو و میدانی رقابت کند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
track
tracing
trachea
trace
toying
track down
tractor
tractor-trailer
trade
trader
کلمات نزدیک
track
tracing paper
trachomatous
trachoma
trachea
track down
track event
track record
track shoe
trackball
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان