[اسم]

tracks

/tɹˈæks/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ردپا رد، جای پا، جای چرخ

مترادف و متضاد marks traces
to follow the tracks of something/somebody or something's/somebody's tracks
رد [ردپای] چیزی/کسی را دنبال کردن
  • 1. The hunters followed the tracks of the deer for hours.
    1. شکارچیان، ردپای گوزن را ساعت‌ها دنبال کردند.
  • 2. We followed the bear's tracks in the snow.
    2. ما ردپای خرس را در برف دنبال کردیم.
tire tracks
رد لاستیک
  • Police found tire tracks in the mud.
    پلیس در گل رد لاستیک پیدا کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان