[اسم]

trifle

/ˈtraɪfəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مقدار کم اندکی، کمی

formal
مترادف و متضاد a bit a little a tad
  • 1.She seemed a trifle anxious.
    1. او کمی مضطرب به نظر می‌رسید.
  • 2.Walter spends only a trifle of his time in studying French.
    2. "والتر" فقط مقدار کمی از زمانش را صرف مطالعه زبان فرانسوی می‌کند.

2 ترایفل (نوعی دسر)

3 چیز کم‌اهمیت چیز بی‌ارزش

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان