Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پیروز شدن
2 . پیروزی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to triumph
/ˈtraɪəmf/
فعل ناگذر
[گذشته: triumphed]
[گذشته: triumphed]
[گذشته کامل: triumphed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پیروز شدن
غالب شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیروز شدن
موفق شدن
غالب شدن
غلبه کردن
فاتح شدن
فایق آمدن
1.I believe that sooner or later good must triumph over evil.
1. من باور دارم که دیر یا زود خوبی بر بدی غالب می شود.
2.The Democrats once again triumphed in recent elections.
2. دموکرات ها بار دیگر در انتخابات اخیر پیروز شدند.
[اسم]
triumph
/ˈtraɪəmf/
قابل شمارش
2
پیروزی
موفقیت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیروزی
ظفر
غلبه
فتح
1.His career was characterized by one triumph after another.
1. مشخصه زندگی کاری او یک موفقیت پس از دیگری بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
trite
triskaidekaphobia
triptych
tripod
triplicate
triumphal
triumphalism
triumphant
triumphantly
trivia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان