[قید]

triumphantly

/traɪˈʌmfəntli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پیروزمندانه فاتحانه

معادل ها در دیکشنری فارسی: فاتحانه
  • 1.The winning team ran triumphantly around the stadium.
    1. تیم برنده پیروزمندانه دور استادیوم دوید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان