[اسم]

trophy

/ˈtroʊ.fi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جایزه (مدال یا کاپ طلا یا نقره)

معادل ها در دیکشنری فارسی: جام قهرمانی جایزه
  • 1.The governor will be presenting the trophies.
    1. فرماندار، جوایز را اهدا خواهد کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان