[اسم]

troops

/truːps/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سربازان

معادل ها در دیکشنری فارسی: لشکر قشون
  • 1.The president decided to send in the troops.
    1. رئیس‌جمهور تصمیم گرفت سربازان را اعزام کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان