Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ترومبون
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
trombone
/trɑmˈboʊn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ترومبون
[نوعی ساز بادی]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ترومبون
1.playing trombone is very challenging.
1. نواختن ترومبون بسیار سخت است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
trombidiidae
trombidiid
trombiculidae
trombiculid
trombiculiasis
trombone player
trombonist
tromp
trompe l'oeil
trondheim
کلمات نزدیک
trolleybus
trolley
troll
trojan horse
troglodyte
trombonist
troop
troop carrier
trooper
troops
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان