[اسم]

tube

/tuːb/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تیوپ بسته (لوله‌مانند)

a tube of sunscreen
یک تیوپ کرم ضدآفتاب
  • I need a tube of sunscreen.
    من یک تیوپ کرم ضدآفتاب نیاز دارم.
a tube of toothpaste
یک تیوپ خمیردندان
  • Give the tube of toothpaste a squeeze.
    تیوپ خمیردندان را فشار بده.

2 لوله

معادل ها در دیکشنری فارسی: لوله
مترادف و متضاد pipe
  • 1.She poured the liquid down the tube.
    1. او مایع را در لوله ریخت.
a gas tube
یک لوله گاز
  • This is atomic hydrogen in the gas tube.
    این هیدروژن اتمی است که در لوله گاز است.

3 تلویزیون

informal
مترادف و متضاد television
  • 1.I don't watch the tube.
    1. من تلویزیون نگاه نمی‌کنم.
  • 2.She was watching the tube in a country bar.
    2. او در یک بار روستایی تلویزیون نگاه می‌کرد.
توضیحاتی در رابطه با tube
واژه tube در واقع به picture tube گفته می‌شود ولی به طور رایج به دستگاه تلویزیون اشاره دارد.

4 مترو

معادل ها در دیکشنری فارسی: راه‌آهن زیرزمینی مترو
  • 1.She caught the wrong tube.
    1. او متروی اشتباهی را سوار شد.
  • 2.We came by tube.
    2. ما با مترو آمدیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان