Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . لگن
2 . وان حمام
3 . قوطی (پلاستیکی یا مقوایی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
tub
/tʌb/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
لگن
طشت، سطل
1.There were tubs of flowers on the balcony.
1. طشتهایی پر از گل روی بالکن قرار داشت.
2
وان حمام
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وان حمام
وان
مترادف و متضاد
bathtub
1.The bathroom has a shower and tub.
1. حمام یک دوش و یک وان دارد.
3
قوطی (پلاستیکی یا مقوایی)
محفظه
a tub of margarine
یک قوطی کره گیاهی
تصاویر
کلمات نزدیک
tsunami
tsp.
tsk tsk
tsarist
tryst
tuba
tubby
tube
tuber
tubercular
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان