Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کمیاب
2 . غیرعادی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
uncommon
/ʌnˈkɑːmən/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more uncommon]
[حالت عالی: most uncommon]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کمیاب
نادر
مترادف و متضاد
rare
common
usual
1.This tree is uncommon in America.
1. این درخت در آمریکا کمیاب است.
2
غیرعادی
نامتعارف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آنرمال
استثنایی
نامتداول
غیرعادی
مترادف و متضاد
unusual
1.It's not uncommon for people to become ill when they travel.
1. برای مردم غیرعادی نیست که موقع سفر بیمار شوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
uncomfortably
uncomfortable
uncombed
uncluttered
unclear
uncommunicative
uncomplicated
uncompromising
unconcerned
unconditional
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان