[عبارت]

up to the chin in

/ʌp tu ðə ʧɪn ɪn/

1 تا خرخره غرق چیزی بودن سخت مشغول کاری بودن

  • 1.She has been up to her chin all morning in work to try and get ready for school work.
    1. او تمام صبح تا خرخره غرق در کارش بوده تا تکلیف مدرسه اش را آماده کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان