[فعل]

to vanish

/ˈvænɪʃ/
فعل ناگذر
[گذشته: vanished] [گذشته: vanished] [گذشته کامل: vanished]

1 ناپدید شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: دود شدن ناپدید شدن غیب شدن
مترادف و متضاد disappear evaporate fade away appear materialize
  • 1.Even in California the sun will sometimes vanish behind a cloud.
    1. حتی در کالیفرنیا هم خورشید زمان‌هایی پشت ابر ناپدید می‌شود.
  • 2.Give him a week without a job and all his money will vanish.
    2. یک هفته به او زمان بده تا بیکار باشد و همه پول‌هایش ناپدید خواهد شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان