Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ناپدید شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to vanish
/ˈvænɪʃ/
فعل ناگذر
[گذشته: vanished]
[گذشته: vanished]
[گذشته کامل: vanished]
صرف فعل
1
ناپدید شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دود شدن
ناپدید شدن
غیب شدن
مترادف و متضاد
disappear
evaporate
fade away
appear
materialize
1.Even in California the sun will sometimes vanish behind a cloud.
1. حتی در کالیفرنیا هم خورشید زمانهایی پشت ابر ناپدید میشود.
2.Give him a week without a job and all his money will vanish.
2. یک هفته به او زمان بده تا بیکار باشد و همه پولهایش ناپدید خواهد شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
vanilla
vanguard
vanessa
vandalize
vandalism
vanish into thin air
vanishing
vanishing point
vanity
vanity table
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان