[صفت]

versatile

/ˈvɜːrsətl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more versatile] [حالت عالی: most versatile]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 چندکاره چندمنظوره، چندکاربردی

approving
  • 1.Eggs are easy to cook and are an extremely versatile food.
    1. پختن تخم‌مرغ‌ها آسان است و آنها به‌شدت یک ماده غذایی چندکاربردی هستند.

2 همه‌فن‌حریف

معادل ها در دیکشنری فارسی: همه‌کاره همه‌فن‌حریف
approving
  • 1.He's a versatile actor who has played a wide variety of parts.
    1. او یک هنرپیشه همه‌فن‌حریف است که نقش‌های بسیار متنوعی بازی کرده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان