[فعل]

to visit with

/ˈvɪzət wɪð/
فعل گذرا
[گذشته: visited with] [گذشته: visited with] [گذشته کامل: visited with]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کسی را دیدن با کسی صحبت کردن

  • 1.Come and visit with me some time.
    1. گاهی بیا من را ببین.
  • 2.My grandmother was visiting with one of her friends on the porch.
    2. مادربزرگم داشت با یکی از دوستانش در ایوان صحبت می‌کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان