Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پررنگ
2 . واضح
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
vivid
/ˈvɪvɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: vivider]
[حالت عالی: vividest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پررنگ
1.His eyes were a vivid green.
1. چشمهای او سبز پررنگ بود.
2
واضح
پرجزئیات
مترادف و متضاد
graphic
1.I still have a very vivid memory of the evening.
1. من هنوز خاطره بسیار واضحی از آن بعدازظهر دارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
vivian
vivacious
vivace
viva voce
vituperative
vivid colors
vividly
vivienne
viviparous
vivisection
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان