[صفت]

vivacious

/vaɪˈveɪʃəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more vivacious] [حالت عالی: most vivacious]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سرزنده پرشور و نشاط

معادل ها در دیکشنری فارسی: سرزنده
مترادف و متضاد gay lively
  • 1.He had three pretty, vivacious daughters.
    1. او سه دختر زیبا و پرشور و نشاط داشت.
  • 2.She appeared to be her old, vivacious self again.
    2. به نظر می رسید که او دوباره به خود قدیمی و سرزنده‌اش تبدیل شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان