[اسم]

vituperation

/vaɪˌtuːpəˈreɪʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 توهین فحاشی

معادل ها در دیکشنری فارسی: هتاکی
مترادف و متضاد abuse
  • 1.She was unprepared for the flood of vituperation which descended on her from her critics.
    1. او آماده سیل توهین هایی که از طرف منتقدین به سمتش روانه شد نبود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان