[اسم]

vogue

/voʊɡ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مد مدل رایج، متداول

معادل ها در دیکشنری فارسی: مد
مترادف و متضاد fashion
  • 1.Black is in vogue again.
    1. مشکی دوباره مد شده است.
  • 2.Sixties music has come back into vogue.
    2. موسیقی دهه شصت دوباره مد شده است.
  • 3.the vogue for child-centered education
    3. مدل رایج برای آموزش کودک-محور
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان