Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . صدا
2 . وجه (فعل)
3 . نظر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
voice
/vɔɪs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
صدا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آواز
ندا
صدا
آوا
آوازه
مترادف و متضاد
power of speech
1.She has a very loud voice.
1. او صدای خیلی بلندی دارد.
2.Speak up! I can't hear your voice.
2. بلند حرف بزن! نمی توانم صدایت را بشنوم.
2
وجه (فعل)
حالت، صیغه
the passive voice
حالت مجهول
3
نظر
عقیده
تصاویر
کلمات نزدیک
vogue
vodka
vociferously
vociferous
vocational school
voice actor
voice box
voice command
voice doubts
voice mail
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان