[صفت]

void

/vɔɪd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فاقد ارزش قانونی باطل، بی اعتبار

معادل ها در دیکشنری فارسی: بی‌اعتبار باطل
  • 1.an impediment which rendered the marriage void
    1. ناقض قراردادی که ازدواج را باطل کرد
  • 2.The agreement was declared void.
    2. قرارداد فاقد ارزش قانونی اعلام شد.
[فعل]

to void

/vɔɪd/
فعل گذرا
[گذشته: voided] [گذشته: voided] [گذشته کامل: voided]

2 باطل کردن بی‌اعتبار کردن، بی‌اثر کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: باطل کردن
مترادف و متضاد invalidate
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان