[فعل]

to waddle

/ˈwɑːdl/
فعل ناگذر
[گذشته: waddled] [گذشته: waddled] [گذشته کامل: waddled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 با قدم‌های کوتاه راه رفتن

  • 1.A short plump man came waddling towards me.
    1. یک مرد کوتاه‌قد خپل با قدم‌های کوتاه به‌سمت من آمد.

2 مانند اردک راه رفتن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان