Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . محکم زدن
2 . شکست (سختی) دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to wallop
/ˈwɑːləp/
فعل گذرا
[گذشته: walloped]
[گذشته: walloped]
[گذشته کامل: walloped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
محکم زدن
بسیار محکم ضربه زدن
informal
مترادف و متضاد
thump
1.My father used to wallop me if I told lies.
1. اگر دروغ میگفتم، پدرم در گذشته من را محکم میزد.
2
شکست (سختی) دادن
informal
مترادف و متضاد
thrash
1.We walloped them 6–0.
1. ما آنها را 6-0 شکست دادیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
wallflower
wallet
walled
wallchart
wallace
wallow
wallpaper
wally
walnut
walrus
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان