[اسم]

wand

/wɑːnd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 عصای جادویی چوب جادو

  • 1.The fairy waved her wand and the table disappeared.
    1. پری چوب جادویش را تکان داد و میز ناپدید شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان