Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خسته و رنگپریده
2 . رنگورورفته (در اثر شستن)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
washed out
/ˌwɑːʃt ˈaʊt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more washed out]
[حالت عالی: most washed out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خسته و رنگپریده
مترادف و متضاد
exhausted
1.He always looks washed out at the end of the week.
1. او همیشه آخر هفته خسته و رنگپریده بهنظر میرسد.
2
رنگورورفته (در اثر شستن)
1.She didn't like jeans that looked too washed out.
1. او شلوار لیهایی که خیلی رنگورورفته بهنظر میرسیدند را دوست نداشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
washed
washcloth
washbasin
washable
wash your hands and come for lunch.
washed-up
washer
washing
washing line
washing machine
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان