[اسم]

washing

/ˈwɑʃɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شستشو

معادل ها در دیکشنری فارسی: شست‌وشو شور
  • 1.You should do the washing.
    1. شستشو را شما باید انجام دهید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان