[فعل]

to welter

/ˈwɛltər/
فعل ناگذر
[گذشته: weltered] [گذشته: weltered] [گذشته کامل: weltered]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (در گل و لای) غلت زدن غرق بودن (در کار یا گرفتاری)، متلاطم بودن

مترادف و متضاد wallow
  • 1.The pigs weltered about happily in the mud.
    1. خوک ها با خوشحالی در گل و لای غلت زدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان