Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گرگینه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
werewolf
/ˈwerwʊlf/
قابل شمارش
[جمع: werewolves]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گرگینه
نیمه آدم نیمه گرگ
1.A werewolf changes into a wolf at the time of the full moon.
1. یک گرگینه هنگامی که ماه کامل است تبدیل به گرگ میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
wendy house
wendy
wend
welterweight
welter
wesley
wessex
west
west bank
west coast
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان