[اسم]

west

/west/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 غرب مغرب

معادل ها در دیکشنری فارسی: باختر مغرب‌زمین مغرب غرب
  • 1.The sun rises in the east and sets in the west.
    1. خورشید از مشرق طلوع و از مغرب غروب می کند.
  • 2.We live in the west of the city.
    2. ما در غرب شهر زندگی می‌کنیم.

2 آمریکا و اروپای غربی (the West)

معادل ها در دیکشنری فارسی: غرب باخترزمین

3 وست (نام خانوادگی) (West)

[صفت]

west

/west/
غیرقابل مقایسه

4 غربی

معادل ها در دیکشنری فارسی: غربی
  • 1.a country in west Africa.
    1. کشوری در افریقای غربی.
  • 2.the west coast of Canada.
    2. ساحل غربی کانادا.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان