Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آدم ضد حال
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
wet noodle
/wɛt ˈnudəl/
قابل شمارش
1
آدم ضد حال
آدم حالگیر
informal
1.I don't want to invite him. He is a wet noodle.
1. نمیخواهم او را دعوت کنم. او آدم حالگیری است.
تصاویر
کلمات نزدیک
wet look
wet dream
wet dock
wet blanket
wet behind the ears
wet nurse
wetland
wetness
wetsuit
whack
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان