Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سراسیمه
2 . شدیداً
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
wildly
/ˈwaɪldli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سراسیمه
تند
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وحشیانه
1.His heart was beating wildly.
1. قلبش داشت تند میزد.
2.She looked wildly around for an escape.
2. او بهدنبال راه فرار سراسیمه به اطراف نگاه کرد.
2
شدیداً
بهشدت
1.Interest rates have been fluctuating wildly.
1. نرخهای سود شدیداً نوسان داشتهاند.
2.The story had been wildly exaggerated.
2. داستان بهشدت مبالغه شده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
wildlife preserve
wildlife park
wildlife
wildfire
wilderness
wiles
willful
willfully
will
will you be going by express or regular?
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان