[صفت]

winning

/ˈwɪnɪŋ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برنده پیروز

معادل ها در دیکشنری فارسی: برنده
the winning team
تیم برنده

2 گیرا جذاب، دوست‌داشتنی

مترادف و متضاد attractive
  • 1.‘I'm sorry I'm so late,’ she said, flashing us a winning smile.
    1. او لبخندی جذاب به ما نشان داد و گفت: «ببخشید، خیلی دیر کردم.»
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان