[فعل]

to withdraw

/wɪðˈdrɔː/
فعل گذرا
[گذشته: withdrew] [گذشته: withdrew] [گذشته کامل: withdrawn]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برداشت کردن (پول از بانک)

معادل ها در دیکشنری فارسی: برداشت کردن
to withdraw money (from something)
پول برداشت کردن (از چیزی)
  • I'd like to withdraw £250 please.
    می‌خواهم لطفا 250 پوند برداشت کنم.

2 عقب نشینی کردن عقب کشیدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: عقب کشیدن
to withdraw (somebody/something) from something
کسی/چیزی را (از چیزی) عقب کشیدن
  • 1. Both powers withdrew their forces from the region.
    1. هر دو قدرت نیروهایشان را از منطقه عقب کشیدند.
  • 2. The army withdrew from the town.
    2. ارتش از شهر عقب نشینی کرد.

3 کنار کشیدن کناره گیری کردن

to withdraw from something
از چیزی کناره‌گیری کردن
  • Rob has withdrawn from the race.
    "راب" از مسابقه کناره‌گیری کرده است.

4 برداشتن دریغ کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: برداشتن
to withdraw something
چیزی را دریغ کردن
  • He withdrew his support for our campaign.
    او حمایتش را از پویش ما دریغ کرد.
to withdraw something from something
برداشتن چیزی از چیزی/جایی
  • This product has been withdrawn from the store's shelves and will no longer be sold.
    این محصول از قفسه‌های مغازه برداشته است و دیگر فروخته نخواهد شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان