[اسم]

withdrawal

/wɪðˈdrɔːəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برداشت

معادل ها در دیکشنری فارسی: برداشت
  • 1.You can make withdrawals of up to $250 a day.
    1. شما می‌توانید تا مرز 250 دلار در روز برداشت کنید.

2 کناره‌گیری پس‌روی

معادل ها در دیکشنری فارسی: انصراف پسروی کناره‌گیری
  • 1.Withdrawal is a classic symptom of depression.
    1. کناره‌گیری از نشانه‌های اصلی افسردگی است.
withdrawal from the classroom experience
کناره‌گیری از تجربه کلاسی

3 ترک اعتیاد (به ماده مخدر)

  • 1.I got withdrawal symptoms after giving up smoking.
    1. من بعد از ترک سیگار علایم ترک اعتیاد داشتم.

4 لغو فسخ، حذف

معادل ها در دیکشنری فارسی: عقب‌نشینی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان