Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پژمرده شمردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to wither
/ˈwɪðər/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: withered]
[گذشته: withered]
[گذشته کامل: withered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پژمرده شمردن
خشک شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پژمردن
پژمرده شدن
پلاسیدن
خشکیدن
1.The plant withered in the hot sun.
1. گیاه زیر آفتاب داغ خشک شد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
withdrawnness
withdrawn
withdrawing room
withdraw
with child
withers
within
witloof
witness
witnesser
کلمات نزدیک
withdrawn
withdrawal symptoms
withdrawal
withdraw from the competition
withdraw from a course
withered
withering
withers
withhold
within
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان