[فعل]

to wrap up

/ræp ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: wrapped up] [گذشته: wrapped up] [گذشته کامل: wrapped up]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خاتمه دادن تمام کردن، جمع کردن

  • 1.I hope we wrap up the discussion by 12.30.
    1. امیدوارم تا ساعت دوازده و نیم بحث را جمع کنیم.

2 جمع و جور کردن بس کردن

3 لباس گرم پوشاندن لباس گرم پوشیدن

to wrap up warm/well
لباس گرم/خوب پوشیدن
  • Make sure you wrap up warm – it’s freezing.
    حتما لباس گرم بپوشید؛ هوا خیلی سرد است.
to be wrapped up in something
چیزی پوشیدن
  • She was wrapped up in a thick winter coat.
    او پالتوی زمستانی ضخیمی پوشیده بود.

4 به نتیجه رساندن با موفقیت تمام کردن

informal
to wrap something up
چیزی را به نتیجه رساندن
  • We’re hoping to wrap up the negotiations this week.
    امیدواریم این هفته مذاکرات را به نتیجه برسانیم.

5 کادوپیچ کردن بسته‌بندی کردن

  • 1.He spent the evening wrapping up the Christmas presents.
    1. او تمام شب را صرف کادوپیچ کردن هدیه‌های کریسمس کرد.
fish and chips wrapped up in newspaper
ماهی و چیپس سیب‌زمینی بسته‌بندی‌شده در روزنامه
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان