Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خاتمه دادن
2 . جمع و جور کردن
3 . لباس گرم پوشاندن
4 . به نتیجه رساندن
5 . کادوپیچ کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to wrap up
/ræp ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: wrapped up]
[گذشته: wrapped up]
[گذشته کامل: wrapped up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خاتمه دادن
تمام کردن، جمع کردن
1.I hope we wrap up the discussion by 12.30.
1. امیدوارم تا ساعت دوازده و نیم بحث را جمع کنیم.
2
جمع و جور کردن
بس کردن
3
لباس گرم پوشاندن
لباس گرم پوشیدن
to wrap up warm/well
لباس گرم/خوب پوشیدن
Make sure you wrap up warm – it’s freezing.
حتما لباس گرم بپوشید؛ هوا خیلی سرد است.
to be wrapped up in something
چیزی پوشیدن
She was wrapped up in a thick winter coat.
او پالتوی زمستانی ضخیمی پوشیده بود.
4
به نتیجه رساندن
با موفقیت تمام کردن
informal
to wrap something up
چیزی را به نتیجه رساندن
We’re hoping to wrap up the negotiations this week.
امیدواریم این هفته مذاکرات را به نتیجه برسانیم.
5
کادوپیچ کردن
بستهبندی کردن
1.He spent the evening wrapping up the Christmas presents.
1. او تمام شب را صرف کادوپیچ کردن هدیههای کریسمس کرد.
fish and chips wrapped up in newspaper
ماهی و چیپس سیبزمینی بستهبندیشده در روزنامه
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
wrap
wrangle
wow
wounded
wound
wraparound
wrapper
wrapping
wrapping paper
wrasse
کلمات نزدیک
wrap someone around one's little finger
wrap round
wrap
wrangle
wraf
wraparound
wrapped around one's little finger
wrapped up
wrapper
wrapping
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان